152. I Know How It Rains


انگار که دنیا فقط واسه ما آواز میخونه...




+ 01:54 ب.ظ


151. Mind Fiction


از نگاهِ پریشونش همه چی رو فهمیدم ، گوشه ی تخت نشسته بود و انگار داشت با خودش حرف میزد

من از دور نگاهش میکردم ، هیچوقت اینقدر شکسته ندیده بودمش.. هیچوقت نمیخواستم اینجوری ببینمش.. اما خورد شده بود.. داشت تکه هاشو از رو زمین جمع میکرد..


میگفت همه چی ریا بود ، میگفت تا مخالف میلش عمل کرده یهو همه چی عوض شده.. میگفت درست تو اوج بحرانش ، روزای سختش ، پشتشُ خالی کرده.. پس همه ی اون حرفا الکی بود ؟ اینکه میگفته همه جوره پشتشِ و نمیذاره آب تو دلش تکون بخوره.. پس کجاست الان که ببینه چی طوفانی تو دلشه ؟!

با خودش حرف میزد و تکه ها رو از رو زمین بر میداشتُ سعی میکرد مثه یه پازل سر جاشون بچینه


و من تماشاش میکردم چون میدونستم کارِ دیگه ای ازم ساخته نیست.. از اولشم میدونستم اینجوری میشه ، اما خودش خواسته بود...




+ 03:29 ب.ظ 


150. Don't Give Me Up




خسته ام خیلی

همه چی بهم ریختس

این روزا.. استرس ، سر درد ، سر در گمی..

خدایا

مهربون ترین

قربونت برم الهی

خودت باس دست به کار شی ایندفعه

کمکم کن که هیچ کاری از بنده هات ساخته نیست..

پاشو بیا آرومم کن ، خب؟!





+05:11 ب.ظ



149. nothing else matters


من یه زندگی آروم 

و یه خیالِ راحت میخوام

خیلی زیاده ؟!



+ 7:42 ب.ظ

148-1. گرم یاد آوری یا نه


تا کمر فرو رفتم تو اسکرین لپتاپ ، مشغول طراحی فونداسیونم

سیف.. یادم میاد سر پروژه فولاد دوران کارشناسی چقد سرت غر زدم که طراحی فونداسیون بلد نیستم و توام مثه همیشه خیلی راحت مشکلمُ حل کردی و البته کلی هم عذر خواهی کردی که سازه نخوندی .. در واقع مجبورت کردم عذرخواهی کنی

الان شدم یه مهندسِ خاکِ درجه یک که روزی 7-8 تا پی طراحی میکنه و چقد کار با سیف آسون شده واسم ... 

شاید چون دیگه نبودی که سرت غر بزنمُ کارامُ واسم هر جور شده راه بندازی که من اذیت نشم.. شاید از وقتی که رفتی تموم این 13 سال یاد گرفتم چجوری رو پای خودم وایسمُ دیگه واسِ اینکه کارای شرکت خوب پیش نمیره و آخر سالِ و کلی پروژه نا تموم دارم که باید قبل سال تحویلشون بدم و اینکه قرارِ سال تحویل همه خونه ی من جمع بشن و فردا پس فردا میرسن و من تموم زندگیم بهم ریختس مثله وقتایی که دکتر ق یا دکتر م ازم کار بیشتر میخواستن یا الافم میکردن اشک نریزم..

باورم نمیشه اینقدر قوی شدم !

پسرکم بیدار شد..



+ تو را من چشم در راهم..

+ 06:29 ب.ظ